با صدای پر غم لیست داروهای تجویزی دکتر را میگویدداروهایی که مصرفشان بین خیلی از هم سن و سال هایش رایج است.اما.غم صدایش از چیست؟ ازین که این داروها خبر از قدم گذاشتن به آخرین مرحله ی زندگی دنیایی را میدهد؟ یا اینکه دلش برای آن بدن قبراق چند سال پیشش تنگ شده؟ بدنی که برای درست کار کردن نیاز به دارو نداشت!

 

با صدای پرغم و چهره گرفته لیست داروهای تجویزی دکتر را میگوید.داروهایی که باید از الان که جوانست تا کهنسالی هر روز مصرف کند درست مثل غذا.دلیل اندوهش چیست؟ این که بدنش برای داشتن عملکرد صحیح نیاز پیدا کرده است به چند عدد قرص آن هم در این سن؟.یا انتظارش را نداشته و دوست ندارد این عضو جدید را بپذیرد؟

 

با صدایی معمولی و نسبتا آرام داروهای تجویزی دکتر را می‌گوید .داروهایی که مصرفشان بین افراد بالای پنجاه سال رایج است اما برای سن او نه. چرا مثل بعضی غم ندارد؟شاید چون از بچگی از بیماری و درد دور نبوده و مصرف چند دانه قرص را نشانه ی ضعف نمی‌داند. شاید چون می‌داند که ما قرار نیست ابَر انسان باشیم بدنمان هم کارخانه نیست.ایده آل گرایی اش را ساکت کرده و داروهایش را پذیرفته درست مثل غذا.

 

با صدایی سرشار از غرور داروهایش را نشان می دهد و می گوید تن و روح من که سالم است برای مراقبت از سلامتی چند تا قرص تقویتی‌ هم مصرف می‌کنم! .اما،این همه غرور در صدایش برای چیست؟چه اطمینانی دارد که چند وقت دیگر خدای نکرده جسم یا روحش درگیر نشوند و محتاج دارو؟ یا حتی بالاتر از دارو!

 

این پست تقدیم می شود به همه ی پیران، میان سالان،جوانان،نوجوانان ،کودکان،خردسالان و حتی نوزادانی که دارو مثل غذا،هوا و امید برایشان واجب است .

 

منبع عکس

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها