در آخرهای مطالعهی کتاب همواره یکی از نزدیکانم در سرم میگشت .اهل واجبات و محرمات هست اما مستحبات را خیلی مایل نیست به خاطر همین هم هیچ وقت ادعای دین دار بودن از او ندیدهام هر چند که رفتار دیندارانه بسیار دارد. نه یکبار غیبت کسی را کرده است نه از شنیدن غیبت خوشش میاید، نه زمانی که تحت فشار زیاد بوده ادب را کنار گذاشته نه تهمت زده نه خود خواسته دلی را رنجانده نه . به قدری هست که نتوانم بشمارم. به لطف خدا همواره دلی داشته پر از گذشت و محبت و هرگاه کسی در حقش بد کرده نادیده گرفته با این که به قدر کافی ویژگی عالی داشته تا به آن بنازد و بگوید " او کیست که به خودش جرات داده که همچین رفتاری با من انجام دهد" .سرش به کار خودش است و به لطف خدا قدمهای مهمی برای پیشرفت علم برداشته .هیچ گاه ندیدم دغدغه شهادت داشته باشد حتی یک بار که از عالمی خواسته بود تا برایش دعا بفرمایند بعد از شنیدن دعای عالم که دعا برای شهادتش در رکاب امام زمان بود متعجب شده بود و حتی اندکی هم خوشش نیامده بود از این دعا.اما من مطمئنم به واسطه ی گذشتهایی که در برابر اذیتهای آدمهای فوق مدعی در دین داری دارد رزقش همان می شود که آن عالم دینی برایش خواست.
درباره این سایت